علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

گفتار درمانی

1392/11/15 7:28
نویسنده : مامان تربچه
206 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از اینکه متوجه موضوع شده بودیم و نگران هم شدیم و با مشاور علی تو مهد کودک صحبت کردم، پیشنهاد داد ببرمیش پیش گفتار درمانگر. من اینقدر موضوع رو جدی نگرفتم اولش و گفتم با آرامش خودم سعی می کنم موضوع حل بشه. یه هفته ای سر کردیم و علی بدتر شد. برعکس شماره گفتار درمانگری که مشاور معرفی کرد رو هم گم کرده بودم(هلی خیلی کیفم رو زیر رو رو می کنه و این گم شدنها دور از انتظار نیست). یه روز تو که داشتم می رفتم دنبال علی مشاور رو تو را دیدم و شماره رو مجدد ازش گرفتم. زنگ زدم کلینیک و برای یه هفته بعدش بهم وقت داد. دیروز ساعت 5 تا 5:30 بعد از ظهر وقت داشتیم. آقای دکتر حسینی فرزاد هم دقیقا سر ساعت ما رو ویزیت کرد. خیلی از توصیه ها رو نینی سایت تو اون چند صفحه درمان لکنت که خونده بودم ، می دونستم. اما در واقع برام یه جمع آوری شد و بعضی سوالام رو پرسیدم.  علی تو ماشین خوابیده بود و تو مطب بیدارش کردیم. اصلا یک کلمه هم صحبت تکرد ولی من به دکتر گفتم که اول روی خ بعد ک بعد اول هر جمله و بعد اول هر کلمه گیر می کنه و یه روز بهتره یه روز بدتر...و اما برداشتی که من از گفته ها و توصیه های دکتر  داشتم رو می خوام بگم که هم خودم فراموش نکنم و بیام مرور کنم و هم شاید به درد کسی بخوره:

اول از همه دکتر راجع به این مشکل صحبت کرد که در واقع اختلال نیست بلکه عدم مهارت هست. و در فاصله بین زبان و گفتار اتفاق می افته و خیلی شایع هست. فاصله بین زبان و گفتار بیشتر در این سن نشان می دهد. مثل یادگیری زبان انگلیسی که طرف بلده خوب بخونه و خوب بشنوه اما وقتی مهارتش کم باشه نمی تونه خوب صحبت کنه. پس این مهارت رو باید در بچه ایجاد و تقویت کرد. دلیلش هم می تونه ارثی یا هر چیز دیگه ای باشه ولی لزوما ترس نیست. ترس این عدم مهارت رو نشون می ده و شاید تشدیدش کنه ولی دلیل اصلی نیست. بیشتر بچه هایی که ضریب هوشی بالاتری دارن دچار این مشکل می شن و بیشتر هم پسرا. 80درصد موارد بعد از گذشت زمان و مراعات موارد زیر خوب می شن. 20درصد هم یا مشکل ارثی دارن یا این موارد رو خوب رعایت نکردن.

* به رو بچه نباید بیاریم. نگرانی و اظطراب رو باید از خودمون و به دنبال اون از بچه دور کنیم و بهش آرامش بدیم. بچه نباید با استرس و آشفتگی باشه. اگه به روی بچه آوردیم آرامشش کم می شه و اظطراب می گیره.

* در این زمینه تشویق و تنبیه هر دو بد است. نباید بچه رو به خاطر اینکه نمی تونه صاف صحبت کنه تنبیه کرد و اخم کرد و ... و همچنین نباید وقتی درست صحبت می کنه تشویق کرد. تشویق و تنبیه برای مواردی هست که فرد توانایی انجام کاری داشته باشه اما انگیزه ای برای انجام کار نداشته باشه.

من خودم وقتی علی خوب صحبت می کرد لبخند می زدم و تشویقش می کردم اما فهمیدم اشتباه بوده و به توصیه دکتر برای اینکه با من صحبت می کنه و ارتباط برقرار می کنه باید تشویقش کنم نه برای خوب حرف زدن.

* ارتباطش با هم سن و سالان زیاد باشه تا با بازی کردن و ازتباط برقرار کردن اعتماد به نفسش بالا بره. کلا خوبه تو جمع باشه حتی جمع بزرگسالان به شرطی که آرامش داشته باشه تو اون جمع.

* اگر مشکلی در شیوه تربیتی داره نباید به خاطر این مشکل ازش چشم پوید. چون دوره درمان طولانی هست و برای بچه بعدا مشکل ساز می شه. حالا یه موقع بچه تب داره یه کارایی می کنه مثل پرت کردن لیوان آبمیوه ما خیلی تنبیه نمی کنیم به خاطر اینکه حالش بده اما دوره درمان تب زوده و بعد از درمانش دوباره رفتار درست از بچه سر می زنه و شیوه های تربیتی به کار گرفته می شه و رفتار اشتباه براش نهادینه نشده .

* گفتار بچه ها رو نباید کامل کرد. این بچه رو عصبی می کنه. چون مثلا وقتی می گه یخ یخ یخ ....(یخچال)خودش کلمه یخچال رو می دونه اما داره تلاش می کنه بگه ولی اگه کمکش کنیم عصبی می شه و تلاشش بی نتیجه نشون داده می شه براش.ولی گاهی مثلا خود ما کلمه ای رو فراموش می کنیم. اگه کسی کمک کنه نه تنها ناراحت نمی شیم شاید خوشحال هم بشیم.اما بچه اون کلمه رو یادش هست و بلده فقط نمی تونه بگه.

* بهترین کار این هست که خودمان آهسته صحبت کنیم. بچه ها از پدر و مادر تقلید می کنن. مثلا اگه پدر و مادر سیب قاچ کنن با دست بخورن بچه هم با دست می خوره اگه با چنگال بخورن بچه هم یاد می گیره با چنگال بخوره. در مورد صحبت کردن هم همینه.وقتی سرعت گفتار گم می شه هم کلمات مناسبتری انتخاب می شن و هم اینکه مخاطب بهتر می فهمه (مثال روحانیون که رو منبر می رن و آهسته صحبت می کنن رو زد)

* نکته آخر اینکه خزانه لغات بچه رو باید زیاد کرد. در قالب داستان. بچه ها بر خلاف ما از داستان های تکراری لذت می برن. باید یه داستان رو که چند بار براش تعریف می کنیم هر دفعه با کلمات مختلفی جریان رو براش تعریف کنیم تا دایره لغاتش بیشتر بشه.

و اما سوالاتی که جواب داد:

در مورد بچه دوم گفت ممکن است به خاطر تقلید بچه دوم هم با لکنت صحبت کنه ولی این تقلید دوامی نداره.  افرادی که با بچه دوم سر و کار دارن یکی لکنت داره، بقیه که ندارن. اگر فاصله سنی کم باشه دومی از اولی بیشتر تاثیر می گیره. چون فاصله زبان و گفتار هر دو بچه به هم نزدیک می شه.  اگه رابطه بین دو بچه خیلی شدید باشه این اثر پذیری بیشتره. 

ترس موقع برف بازی علی عامل آشکار سازی بوده نه عامل ایجاد و نباید گذاشت بچه بترسه. مثل سرماخوردگی که سرما عامل اصلی نیست ولی بدترش می کنه، این هم همینطور.

بچه چون دیر صحبت کرده دیر هم لکنت گرفته و از اول بوده اما چون یه کلمه دو کلمه صحبت می کرده متوجه نشدم. اما الان که یه جمله طولانی داره می گه بیشتر خودش رو نشون می ده.

نیازی به دوباره بردن علی نیست و ممکنه تا یه سال دوره درمان طول بکشه. اگه خدای ناکرده زبونم لال اون موقع خوب نشد، دوباره ببریمش. گفت نیازی به روش های درمانی دیگه هم نیست.

همچنین از دکتر پرسیدم که وقتی پسرم با بچه های دیگه بازی می کنه و تو کلمات گیر می کنه اگه بچه ها مسخره اش کنن یا هولش کنن  که زود جمله ات رو بگو، چقد رو بچه تاثیر داره؟ گفت بچه با هم سن و سالای خودش بهتر کنار می یاد و بستگی به اعتماد به نفسش از این موضوع رد می شه. هر چی اعتماد به نفسش بالاتر باشه این تمسخر بچه ها براس بی اهمیت تر می شه. اما اگه یه بزرگتر مسخره اش کنه  برای بچه گرون تموم می شه و اثرش خیلی بیشتره و بچه رو ممکنه مظطرب کنه.

به گفته دکتر این توصیه ها رو باید به اطرافیان هم بدیم تا مراعات کنن اگه همشون بکنن!!!

دیروز عصر هم دایی برای علی دعا نوشته بود برای تو آب و دود کردن و همراهش بودن و تخم مرغ.

 

امیدوارم ما بتونیم پدر و مادر خوب و آرامی برای علی باشیم و به بهترین نحو کمکش کنیم تا بتونه خوب و روان صحبت کنه.  الهی به امید تو.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)