علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

مامان یا همون سرویس مدرسه اختصاصی

1395/7/27 9:35
نویسنده : مامان تربچه
160 بازدید
اشتراک گذاری

سال گذشته که علی پیش دبستانی بود همیشه دوست داشت و اصرار داشت که خودم ببرمش مدرسه و بیارمش. من هم که بعد از رانا پشت فرمون ننشسته بودم. کلا هر موقع می یومد یکم دست فرمونم خوب بشه ماشین رو می فروختیم!!! و کار از نو روزی از نو!!! با وجودی که خیلی دوست داشتم اما پشت کارنیوال هم ننشستم و بعد از 2 سال برگشتیم سر پله اول.

تا اینکه پراید خریدیم و از تابستون بیشتر اوقات با بابایی میومدیم سر کار و من با ماشین برمی گشتم. استرس داشتم اما با این اصرار علی و ذوق خودم برای بردنش به مدرسه مصمم تر می شدم. هرچند شاید سرویس براش می گرفتم. کلا برای سر کار رفتنم و برخی امورات شخصی خیلی نیاز داشتم به رانندگی. اما حالا فهمیدم تا خودت نخوایی کاری انجام نمی شه.

اول اصرار کردم به بابا که یه ماشین سبک برام بخره. بعد هم تصمیم گرفتم راه بیوفتم. تا کی آویزون باشم!!! کلاس یوگای تابستان هم کمک کننده بود. اعتماد و تشویق بابایی هم که در صدر جدول جای خود دارد. ممنونم حمزه عزیزم. خلاصه به لطف خدا دیگه خودم  شدم سرویس علی. البته با صبر و احتیاط. هم بابایی راحتتره و هم خودمون. خدایا شکرت.

مهارت بعدی که دوست دارم  بهش مسلط باشم، شنا هست. ببینم 5 جلسه باقیمانده چه می کنم.

برنامه بعدی را هم سربسته بگذاریم بماند تا ببینیم خدا چه می خواهد!!!

با گذشت فقط چند ماه چرا خودم هم یادم نمی یاد برنامه بعدی چی بود!؟؟ جل الخالق برای خودم هم سربسته شد!!!

پسندها (1)

نظرات (0)