یکسالگی استقلال محمد باقر عزیز
از دیروز یکسال می شه که داداشی رو می سپرم به عمه و بابابزرگ مادر بزرگش و میام سر کار. چقدر زود می گذره و بچه ها بزرگ می شن. کاش از اون روز یه عکس هنری ازش داشتم... که نه دندون داشت و نه می تونست راه بره. و چقدر منتظر یکسالگی اش بودم که بتونم بهش غذای سفره بدم!!!
حالا هم کم کم باید به فکر از شیر گرفتنش باشم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی