علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 30 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

دادگاه و دفترخانه

1395/4/12 9:10
نویسنده : مامان تربچه
189 بازدید
اشتراک گذاری

انقدر مسائل پیچیده تو این مدت یک سال و چند ماه و بیشتر بعد از عید پیش اومده که گاهی آدم هنگ می کنه.

متاسفانه علی رغم تلاش ها جهت حل مسائل و مشکلات و نپاشیدن یک زندگی از سمت خود داماد و بعد خانواده ها، مشکلات حل نشد یا در واقع کامل حل نشد. گاهی خود فرهنگ خانواده خود مشکل است! برخی مشکلات حل نشدنی است!!! آدم ها تغییر ناپذیرند و عشق و علاقه اجباری نیست!!! نمی توان دختری را به زور وادار به ازدواج با پسر مد نظر خانواده کرد و نمی توان پسری را وادار کرد که از اصول زندگی خود کوتاه بیاید. شاید بتواند از فروع کوتاه بیاید اما از اصول نه!!!

فکر نمی کنم کسی از شنیدن پاشیده شدن زندگی زوجی خوشحال شود! مگر اینکه مریض باشد!

گاهی حل مشکل، جدایی است...متاسفانه جدایی است!!!

از خدا می خوام هر دو در کنار فرد مناسب و مورد علاقه خودشون خوشبخت بشن و آرامش به هر دو خانواده برگرده! روابط خواه ناخواه کمرنگ می شه اما امیدوارم پاک نشه. تلاش بابایی هم بر همینه.

امروز نوبت دفتر خانه هست در واقع آخرین مرحله هست... موضوعی که چندین بار از طرف خود دختر و خانواده اش مطرح شده بود و داماد اجرا کرد. حالا دیگه خانواده دختر هم منصرف شوند برای چندمین بار، یا خودش، دیگه فایده ای نداره. مگر غرور یک جوان را می توان هی شکست و هی بند زد!!!

دست های پشت پرده که تعدادی تا الان رو شده و تعدادی ظاهرا رو نشده از این به بعد رو می شود اما چه فایده! مگه می شه قلبهای شکسته را بند زد! اگه بشه مگه مثل سابق می شه!؟

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان پریمامان پری
29 اردیبهشت 98 10:43
انشاالله که بهترینها براش پیش بیاد در آینده