علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 30 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

شروع کار بعد از 9 ماه

1394/10/29 9:32
نویسنده : مامان تربچه
182 بازدید
اشتراک گذاری

سلام و صد سلام بعد از یه غیبت طولانی...

اول از همه ممنن از خاله ریزه عزیز که نذاشت اینجا مسکوت بمونه. برام جالب بود خوندن احساساتش موقع تولد جوجه ام. امیدوارم شاد و سلامت و خوشبخت باشی خاله عزیز.

بالاخره نه ماه مرخصی به اتمام رسید و پس از کشمکش های زیاد با خودم برگشتم سر کار... بعد از اون شوک زیادی که در تولد زودهنگام نینی بهم وارد شد قصد داشتم تا دوسالگی نینی در خانه بمونم و با نینی حال کنم و بشورم و بسابم و ناهار درست کنم و خونه رو برق بندازم و با نینی بازی کنم و بهش برسم و دستی به سر و روی خودم بکشم و کمکی استراحت کنم و منتظر آقای پدر و علی عزیزم بشینم...و استراحت کنم و استراحت کنم و استراحت کنم... هرچند برای من استراحت به معنای خوردن و خوابیدن نیست و دوست هم ندارم اینطوری باشه. همون شوهرداری، خانه داری و بچه داری هست.

به هر حال با توجه به اقساط سنگین و تنوع در زندگی و عقب نیوفتادن از سابقه کار و یه جورایی عادت کردن به کار برگشتم سر کار.با این تفاوت که تصمیم گرفتم با توجه به اینکه باید دو تا بچه رو جمع و جور کنم بفرستم برن و سر ساعت تحویل بگیرم و بعد بیام سرکار کمی جیب مبارک رو شل کنم و راحت بیام و برگردم. همیشه بچه های ما کوچیک نیستن و ما نیاز به کمک برای نگهداری شون نداریم...بالاخره بزرگ می شن در پناه خدا و ان شالله اوضاع بهتر می شه.

فعلا با آژانس می رم و بر می گردم تا ببینیم چه سرویسی می شه گرفت...

در مورد عروسی دایی، تولد نینی، پیش دبستانی علی، دندون نینی، و...خیلی حرفا دارم....

ادامه دارد.......

 

پسندها (1)

نظرات (0)