جینگه جینگه ساز می یاد از سمت کازرون می یاد!
دایی ریزه و دختر ریزه عمه ارشد به توافق رسیدن و با رضایت پدر و مادر ها رفتن آز دادن. امروز صبح هم بابا و مامان رفتن خونه عمه و خودش و دخترش رو برداشتن رفتن آزمایشگاه جواب بگیرن و ...
پنجشنبه که می رفتن برای آزمایش من هم رفتم باهاشون. عصرش هم با مامان بابای دختره کمی صحبت کردیم و شب برگشتیم. من از دلپیچه مردم و زنده شدم اون شب. معده ام میکروبی شده بود و دارم دارو می خورم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی