سفر حج
همیشه دوست داشتم برم حج. از اون موقعی که آبجی بزرگه و داداش بزرگه رفتن تا همیشه. یه معلمی داشتیم می گفت بچه ها از خدا حج با معرفت بخوایین. این حرفش واقعا من رو به فکر برد.
حتی سفر کربلا هم که رفتیم من برای حج خیلی مشتاق تر بودم. دروغ چرا!؟ اونجا خیلی خواستم از خدا که قسمتمون کنه. خدا رو شکر همسری دارم که اهل زیارت هست. حتی بیشتر از من. خودش سفر حج رو برای مهریه ام گذاشت. سال 90 طرحی اومد اول برای خودشون و خانوادشون که حج ثبت نام کنن و کردیم. و بعد برای عموم آزاد شد. تو فامیل و آشنایان خیلی ها رو تشویق به ثبت نام کرد.
خلاصه اولویت ما پارسال شده بود اما به خاطر امتحانات بابا نتونستیم بریم. الان باز درامده و من با این شرایط نمی دونستم می تونم برم یا نه. سرچ کردم دیدم که تو ماه هشت هم رفتن! و من کلی خوشحال شدم. از خدا می خوام اگه قسمتمون می کنه خودش محافظمون باشه.
علی رو هم می بریم. یعنی بدون علی اصلا ثبت نام نمی کردم! اون موقع که ثبت نام اولیه کردیم علی یک سال و نیم بود.غزززززیزم!
از خدا می خوام سفر حج رو برای همه مشتاقان و نینی های بعدیمون هم قسمت کنه.
تو این مدت تا 18دی که برای کاروان ثبت نام کردیم خیلی کارها و مطالعات دارم!!!خدایا کمک کن.