علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

رانندگی

1393/3/28 12:48
نویسنده : مامان تربچه
165 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دایی ریزه با ما نیومد و چون دیر بیدار شدیم، وقتی بابا پرسید می تونی خودت ماشین رو ببری در جواب گفتم بله! عمو ریزه کنارمه و می شه آینه اینوری. خلاصه اومدیم و خوب بود به لطف خدا. عمو هم تا اداره همراهی کرد دستش درد نکنه.

حالا می خوام به امید خدا و در پناه خدا خودم ماشین رو برگردونم. ان شالله که علی هم همراهی می کنه. به قول همکارم با یه خوراکی هم باید سرش رو گرم کنم! کمی استرس دارم که ان شالله خدا کمک می کنه و خوب می برم. خدایا به امید تو. همکارم می گه یه چهار قل و آیت الکرسی بخون و به امید خدا ببر. خدایا به امید تو نه به امید خلق تو. خودت کمک کن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله طاهی
28 خرداد 93 18:44
ای جانم، عزیزم تو بهتر از هر کس دیگه ای راننده حرفه ای میشی، چون میتونی و توانایی و دقتت ماشالا خوبه .....ادم باید از جایی یک تنه بره میدون، بعد می فهمه چه قد اسونه )))))))))) پی ان: من خودم رانندگی رو اصلا یادم نیس ))))))) ولی در مورد شنا به این نتیجه رسیدم )))))) کاملا درسته. وقتی در شرایطی مجبور می شی یه تنه بری جلو اگه بتونی استرست رو کنترل کنی و اعتماد به نفست رو ببری بالا به امید خدا حتما موفق می شی. دقیقا در مورد شنا و رانندگی همینطوره.