علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 18 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

برنامه سال 97

طبق عادت این دوسال اخیر اول امسال هم دوست دارم یه برنامه بزارم . 1- تلاش کنم بر ترسهایم غلبه کنم. و از ترس از آب شروع کنم. دوست دارم شناگر ماهری بشم نه برای قهرمانی بلکه برای سلامتی خودم. 2- بیشتر هوای خودم رو داشته باشم. و به سلامتی، خواب، تفریح خودم بیشتر اهمیت بدم. 3- بیشتر کتاب بخونم. 4- در مورد وسایل شخصی ام منظم تر باشم. 5- در امورات منزل منظم تر و بیشتر از قبل کمک بگیرم. و سعی کنم همیشه خونم نظم و تمیزی نسبی داشته باشه...نه اینکه از صفر به یک و از یک به صفر برسه. 6- با بچه ها و باباشون مهربونتر باشم. 7- کارهای اداره رو سر وقت و تمیز انجام بدم.
18 فروردين 1397

تصمیم کبری و مهاجرت

بابایی مدتی بود تصمیم داشت بیاییم مرکز شهر که برای ما حکم مهاجرت داشت. یعنی تا این حد مشکل بود و بعد از شش سال و نیم پستی و بلندی زیادی برامون داشت. بعد تامین مالی و گرفتن وام و رهن دادن خونه از یک طرف، بعد وابستگی های شدید و مخالفت های شدید از یک طرف و بعد بعدی تصمیم گیری برای محمد باقر... خلاصه تصمیم بر این شد که جابجا بشیم و پرستار بگیریم که اولویت با خانم آشنا بود. یه واحدی اجاره کردیم و آمدیم. خانومه اول قبول کرد ولی بعد منصرف شد. کمی نرخ رو بالاتر بردم و گفتم باهات راه میام باز نرم شد اما گویا با همسرش به توافق نرسید. بابایی با پرستار دیگه هم موافق نبود. هم به خاطر اینکه محمد آشنا نبود و هم مشکلی که برای ح.م.ی.ر.ا پیش آمد مزید بر عل...
30 مهر 1396

ترک عادت

نزدیک عید شده و بر خلاف سالهای گذشته امسال تو اداره سرمون خیلی شلوغ بود. خانه تکانی هم که طبق برنامه ام پیش نرفت و کلی تلنبار شده برای هفته آخر. کارگر بی وفا شده و قرارهای چند روزه با بقیه گذاشته که نوبت به من نشده هفته قبل. شیکان پیکان کردن هم همیشه می ره ته صف متاسفانه!!!آقای پدر همچنان پر مشغله و کم پیدا (از خودش است که بر خودش است، نه البته، از خودش است که بر ما است!!!!!) زین پس صدایش میزنیم ستاره سهیل!!! در این گیر و دار، از شیر گرفتن محمد پروژه ای هست برای خودش. روزها رو با کمک زنجبیل و رژ!!! ترک کرده اما شبها رو با یه قربت بازی به سر می کنه. دو هفته ای هست شروع کردم. سوره یاسین روی سیب و چند آیه روی انار، بازی، محبت، کمی گردش و دید...
21 اسفند 1395
1