علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 30 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

لکنت

1392/10/28 7:41
نویسنده : مامان تربچه
160 بازدید
اشتراک گذاری

سلام. چند وقتی بود احساس می کردم علی یکم اول بعضی کلمات رو تکرار می کنه و چیزی هم ازم می خواد خیلی اولش مامان مامان مانی مانی می کنه... خلاصه فک می کردم یا داره به جمله بندی اش فکر می کنه و یا داره ادا در می یاره و مسخره بازی می کنه. خلاصه به اصرار بابایی یه صبح که تحویل می دادم مهد، با مربی صحبت کردم که گفت چند وقتی هست متوجه این موضوع شده و قرار شده مشاور باهاش صحبت کنه. اون روز هم مشاور باید می اومد مهد. ظهر که رفتم علی رو تحویل بگیرم با مشاورش صحبت کردم. فعلا به این نتیجه رسیدیم که باید صبور باشیم و استرس بهش وارد نکنیم تا آرامشش رو حفظ کنه و نباید خودش رو متوجه این جور صحبت کردنش بکنیم. در واقع خودش نباید بفهمه که داره حرفی رو تکرار می کنه تا استرس بهش وارد نشه. مشاور بیشتر منشاش رو عصبی می دونست. چون فک نکنم ارثی باشه. ولی من هرچی فک می کنم نمی فهمم علی کی بهش استرس وارد شده! مشاور نظرش این بود که علی خیلی تو کلاس آروم هست و خیلی کم صحبت می کنه و شاید اعتماد به نفس پایینی داره. راجع به اینکه اوایل مهدش دیر با بچه ها ارتباط برقرار کرده و بچه ها رو هم می زده، به خاطر استرس تو مهد گذاشتنش بوده!!!

یه گفتار درمانگر هم بهمون معرفی کرد که بریم پیشش. شماره بابایی رو هم گرفت که این موارد رو بهش تلفنی بگه. من که یکم ناراحتم سر این موضوع و ان شالله با بابایی سعی می کنیم با آرامش موضوع حل بشه.

روی بعضی حروف مثل "خ" و "ک" بهش بیشتر فشار می یاد! و احساس می کنم تا حدی هم خودش متوجه شده چون دیشب که می خواست بگه خروس روی خ خیلی گیر کرد آخرش هم صورتش رو پشت ساق دستش قایم کرد و گفت مامان چی می خوام بگم؟ بعدش هم دیگه هیچی نگفت. من خییییلی ناراحت شدم و یاد همین حرکت فاطی افتادم و دلم برای فاطی هم خییییلی سوخت!!!!خییییلی. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)