علیعلی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

شبه کنکوری های کوچولوی ما

1401/3/26 11:06
نویسنده : مامان تربچه
134 بازدید
اشتراک گذاری

امروز پنجشنبه 26خرداد هست و علی و زهرا و فاطی الان هر سه سر آزمون ورودی مدارس تیزهوشان هستن.

براشون آرزوی موفقیت میکنم.

از اونجاییکه این دوسال و نیم آموزش مجازی، جنبه /اموزشی خوبی برای علی نداشت و نتونست ارتباط خوبی با کلاسهای مجازی بگیره خودم تمایل به ثبت نامش برای آزمون نداشتم اوایل سال. اما بابا خیلی اصرار و امید داشت. خلاصه خودش رفت مدرسه تا از معلمش بخواد بیاد حضوری به علی درس بده. خودمون هم اصلا نمی دونستیم آزمون سمپاد چطوریه. فک می کردیم از مطالب درسی هست. خلاصه تو دفتر مدرسه موسسه زکریا رو معرفی کرده بودن به بابا که چهار تا درس تدریس می کرد. نگو خیلی ها از تابستون شروع کرده بودن و ما تو آبان ماه تازه به تلاطم افتاده بودیم.از طرف دیگه خودم دانشجوی ترم آخر بودم و محمدباقر عزیزم هم کلاس اولی. سرم حسابی شلوغ بود. بابا هم درگیر ساخت دهنو و من دست تنها. این موارد به کنار، یک مهمان عزیز دیگه هم سرزده به جمعمون اضافه شد😘

خلاصه با 7 یا 8 جلسه تاخیر تو موسسه زکریا ثبت نام کردیم. کلاسهای ریاضی، هوش، فارسی و علوم.

که به نظرم همشون عالی بودن اما کی بود که ارتباط بگیره با آموزش مجازی و بهره لازم رو ببره از کلاس.😴البته خدایی از حق نگذریم دوره هوش واقعا مفید بود برای علی جان و به نظرم بعد از اون دوره علوم.

کلاس فارسی خیلی جذاب بود برای من اما دیگه وقت و توانایی نداشتم کنار درسام و کارهای دیگه و وضعیت جسمی ام تو کلاس شرکت کنم.

ترم دوم که از بهمن ماه بود هم ثبت نام شد. دوره جمع بندی اردیبهشت و خرداد هم ثبت نام شد.

کلاسهای مجازی که تموم شد بیشتر از علی خودم راحت شدم. چون باید کلی علی رو تشویق و یا ...می کردم  تا بشینه سر کلاس...

چند شب هم بابا با علی کار کرد خیلی مفید بود به نظرم.

یه شب بابا خیلی جدی تو فکر یه حرکت اساسی بود برای علی تا از زمان باقیمانده کمتر از دوماه بتونه بیشترین بهره رو ببره و برای امتحان آماده بشه.

یادم افتاد خانم حیدری پرستار بچه ها یک معلم ریاضی معرفی کرده بود که حضوری کار می کرد با بچه ها.خلاصه بهش زنگ زدم یک پیشینه و شجره نامه پرسید. یک آزمون فرستاد از علی گرفتم و فرستادم براش و خلاصه کلاسهای حضوری علی با آقای میرزایی شروع شد. به لطف خدا هزینه اش هم جور شد. علی بسیار علاقه مند به کلاس آقای میرزایی شده بود اوایل. دوران امتحان مقاومت کرد. بعد دوباره کم کم راه افتاد طوری که جلسه آخر دیگه معلم بیچاره رو رها نمی کرد هم خودش هم محمدباقر. و کلی اجاری شعبده بازی و موسیقی هم برای معلمشون داشتن.

به واسطه آقای میرزایی استعداد محمدباقر برای حل مسائل کتاب کانگورو کشف شد و یک جلسه آقای میرزایی معلمی  رو با خودشون آورده بودن از همکاران خودشون که از محمد باقر تست بگیره. نتیجه اون هم خوب بود و قرار شده از اول تیرماه به امید خدا محمدباقر بره کلاس برای عضویت تو تیمشون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)