علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 24 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

افطاری به سبکی متفاوت

1399/3/11 10:00
نویسنده : مامان تربچه
138 بازدید
اشتراک گذاری

رمضان امسال به دلیل این بیماری منحوس به رنگی متفاوت بود. دید و بازدیدهای رمضانی خیلی محدود و افطاری ها تقریبا کنسل بود. اما بابایی اصرار داشت ما افطاریمون رو بدیم. خودم خیلی دوست داشتم ولیمه خونه جدید رو بدیم. تصمیم بر این شد که برای فامیل به صورت بیرون بر (😂) و اعضای دو خانواده و چندتا فامیل به صورت مهمانی در پارک توزیع کنیم. 25 اردیبهشت (20 رمضان) بابایی و عمو عباس و آقا برفی و آنا سلبی رفتند تا گوشت رو از میدون دام بخرن. آقا و آنا خیلی وقت بود بیرون نرفته بودن که شکر خدا با رعایت موارد بهداشتی رفتن و مشکلی پیش نیامد. هر سال آقا فیض با بابا میرفت و بعد خونه خودمون یا خونه اونها گوشت ها رو خرد میکردیم و مواد اولیه رو تدارک دیدیم. اما امسال تدارک مواد اولیه هم حتی متفاوت بود

افطاری رو خونه عمه ناهید پختیم. امسال عمه آذر هم که اینجا مستقر شده اومد کمک. البته با هیات همراه. عصر هم با وجودی که کلی مشغله فکری داشتم چطور تقسیم کنیم (بر خلاف بابایی) خیلی راحت تو ظرفها و قابلمه های عمه ناهید بین خانواده ها تقسیم کردیم البته خانواده های بزرگ رو یکجا گذاشتیم. خدا رو شکر همه ظرفهای عمه همون اولپس گرفته شد.

پارک رفتن خودمون هم کنسل شد و فقط خانواده دایی خانه دایی جمع شدیم. عمه گلزار اینا هم اومدن و حسابی خوش گذشت. خییلی وقت بود که نیومده بودن.

خلاصه شکر خدا افطاری خیلی خوبی بود. بعد از افطاری حس خیلی خوبی داری خیلی خوب. اگه نیت آدم صاف صاف هم باشه که فبها. عاشق بابایی هستم که نیتش همیشه خیر بوده و صاف صاف و توجه ای به حواشی نداره. برکت این افطاری ها رو بارها تو زندگی دیدم.

الهی شکرت.

پسندها (1)

نظرات (0)