افطاری 93
امسال به پیشنهاد بابا جون با هم افطاری دادیم. به پیشنهاد بابایی هم آبگوشت.
بابا جون با دایی ریزه و صادق رفتن میدون دام و دوتا بز گرفتن. تا غروب بابایی و بابا جون قلیه اش کردن. فیروز و خانومش اومدن کمک و یه قورمه گوشت درست کردیم و شب 21 تو پارک افطاری دادیم. خیلی خوب بود و راحت تر از اون چیزی که فکرش رو می کردم. اما خوب دوندگی های خودش رو داره.
خدا خودش قبول کنه و سلامتی و آرامش و آسایش عطا کنه.آمین.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی