علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 15 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

نقل مکان موقتی بدون بابا

1397/4/6 12:00
نویسنده : مامان تربچه
286 بازدید
اشتراک گذاری

بابا به مدت سه هفته رفته سفر و ما سه تایی این مدت رفتیم ولفجر.واسه اینکه تنها نباشیم و بچه ها هم تو آپارتمان اذیت می شدن.

خلاصه اوضاعی داریم. هفته اول که می شه هفته آخر ماه رمضان و واقعا سخت بود تو این گرما با دوتا بچه هی بری ولفجر هی برگردی.

هفته دوم تصمیم گرفتم بیشتر بیام خونه خودمون و دوشب خونه خودمون بودم. شب اول که غروب رسیدیم خونه و فرداش سر کار بودم شب دوم علی مریض احوال بود و نصف شب بدجوری بالا آورد. اونم تو خواب.. خلاصه فرداش کلا مشغول جمع و جور کردن بودم و شستن و تمیز کردن. عصرش هم دممون رو گذاشتیم رو کولمون برگشتیم خونه بابا...مریضی و بی حالی علی یک طرف و فاینال زبان خودم یک طرف ... رفت و آمد و داداشی و توقعات عمه پری و بقیه برای تردد و ... اداره  و کار و دست تنها بودن یک طرف... خلاصه بعد از فشاری مضاعف به لطف خدا فاینالم خیلی خوب شد و کمی تا قسمتی خستگی ام دراومد.

هفته سوم کمی اوضاع بهتر بود. اما دیگه بچه ها همش چشم انتظار بابا بودن و خسته شده بودن.

سه روز دیگه مونده تا بابا بیاد

متاسفانه مشغله ام زیاد بود و ننوشتم این چند روز رو

که هر روزش مثل یک ماه فشار بود...

پسندها (5)

نظرات (3)

کرفس
6 تیر 97 21:45
سلام
من خیلی اتفاقی از گوگل اومدم
با اجازتون من اینجا برای دوستمم فرستادم تا بیاد ببینه
ممنون
مامان تربچه
پاسخ
خوش اومدی عزیزم
مامان پریمامان پری
20 آبان 97 9:51
چرا آپ نمیکنی خاله جون

مثل من زرنگ باش و زود به زود پست بزارخنده
راستی بوشهر خوش گذشت؟
 
مامان تربچه
پاسخ
جات خالی آبجی
مختصر مفیدگل
مامان پریمامان پری
7 آذر 97 12:55
به به چه مسافرتی
تا باشه از این مسافرتهای تفریحی و خارجکی
مامان تربچه
پاسخ
ممنون
البته خانوادگی